کد مطلب:68923 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

عاتق بن غیث بلادی











او از علمای سنی است و از سال 1393 تا 1398 برای تعیین مسیر هجرت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سه سفر اكتشافی برنامه ریزی شده و با مقدمات لازم انجام داده و كلیه ی شهرها و روستاها و بیابانها و چشمه ها و سایر جزئیات منطقه ی بین مكه تا مدینه را شناسایی كرده و محل آنچه از بین رفته تعیین نموده و در دو كتاب خود «علی طریق الهجرة»: ص 67/60 و «معجم معالم الحجاز»: ج 3 ص 159 همراه با چند نقشه منعكس نموده است. او سفر خود به منطقه ی غدیر خم و كیفیت جغرافیایی، آن را چنین توصیف می كند:

از جحفه به «قصر علیا» آمدم. در آنجا شخصی از اهل منطقه را دیدم و درباره ی «چشمه ی غدیر خم» سؤال كردم. او به درختان خرمایی در سمت طلوع آفتاب اشاره كرد و گفت: آنجا «غُرَبه» است و منظورش همان غدیرخم بود كه امروزه گاهی به این نام خوانده می شود. هشت كیلومتر پس از قصر علیا به غدیرخم رسیدم كه از شرق رابغ 26 كلیومتر است. آبگیری در سمت غربی دشت است كه حدود 150 درخت خرما كنار آن است. این دشت قبلاً «خرّار» نام داشته و سیل در آن جاری می شده، ولی هم اكنون تپه هایی در آن ایجاد شده كه مانع سیل است. از سمت شرقی این آبگیر دشت «خانق» است كه آب كوههای «شراء» از 25 كیلومتری در آن جاری می شود و به این آبگیر می ریزد كه باعث بقای این آبگیر تاریخی شده است. این آبگیر دائمی است و هر قدر خشكسالی باشد خشك نمی شود.

سمت جنوب این آبگیر، صحرای «وبریه» است و كنار آن «عویرضة» است.

در سمت غربی و شمال غربی غدیر خم آثار شهری باستانی دیده می شود كه

[صفحه 217]

حصاری داشته و بوضوح قابل رؤیت است. از جمله سه ساختمان بلند یا قلعه كه خراب شده است.

سه دلیل می توان ذكر كرد كه در این مكان سكونت جمعی از مردم به صورت شهر یا روستای مهمی بر قرار بوده است:

1. چشمه ی غدیر، كه در حجاز بودنِ یك چشمه مساوی با برقراری یك روستا است.

2. بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام فرزندان صحابه و انصار و قریش در دشتهای حجاز متفرق شدند و برای خود باغها و آبادی هایی ساختند كه به صراحت تاریخ مناطق اطراف غدیر خم از آن مناطق است. بنابر این استبعادی ندارد در این غدیر هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، بخصوص آنكه سابقه ی حضور پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نیز در آنجا ثابت بوده است.

3. زمینهای اطراف غدیر همه به قسمتهای كوهپایه ای و مایل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل می كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است.

این سه دلیل ثابت می كند كه سرزمین غدیرخم كه امروزه فقط چند چادرنشین در این سو و آن سویش خیمه زده اند، روزگاری شهرآبادی بوده است.[1] .

در سمت شمال شرقی، بیابان سیاه رنگی است كه «ذویبان» نام دارد. در سمت شمال غربی بیابان «رمحه» است كه جنگلهای درخت سَمُر[2] آن را فرا گرفته است.

از سمت شمال دشت وسیعی است كه همان «وادی ظهر» است و سراسر آن را جنگلهای درخت سَمُر بطوری پوشانده كه عبور از آن را مشكل ساخته است.

در زمین مسطح كنار غدیر برای استراحت توقفی كردیم و در همین حال چوپانی

[صفحه 218]

گوسفندانش را برای آن كنار غدیر آورد و پس از آب خوردن از آنجا دور شدند.

سپس مؤلف كتاب مسئله ی غدیرخم و سابقه ی تاریخی آن را مطرح می كند و می گوید: در بازگشت از حجة الوداع، در همین مكان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله درباره ی علی علیه السلام فرمود: من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و خطبه ی مشهور غدیر كنار همین آبگیر بوده است كه از دلیلهای شیعه بر ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است.[3] .



صفحه 217، 218.





  1. از نظر شیعه دلیل دیگری موارد فوق را تأیید می كند و آن صراحت تاریخ در وجود مسجد غدیر در آنجا است. قرائن مذكور نیز مؤیدی قوی بر وجود مسجد غدیر است كه طبعاً بخاطر عبور حجاج زمینه ی سكونت نیز در آنجا فراهم بوده است.
  2. درخت «سَمُر» نوعی درخت مخصوصِ بیابانها و شنزارها است كه در حد فوق العاده ای رشد می كند و شاخ و برگهای پرپشت پیدا می كند و شباهت زیادی به درخت چنار دارد و سایه ی مناسبی در صحراهای خشك ایجاد می نماید.
  3. تطبیق تاریخی محل غدیرخم توسط یك كارشناس غیر شیعه، آن هم نه فقط به صورت تحلیل علمی بلكه در سایه ی یك سفر اكتشافی و تحقیقی ارزش بسیار بالایی دارد و بعنوان مدركی مهم و قابل استناد برای شیعه تلقی می شود.